1) یک حرکت کوچک، یک سکون کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبهکنندهى دوران بعد از مرگ بیرون نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلى تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.
2) این ماه(رمضان)، ماه خشوع است، ماه استغفار است، ماه تقوا است، ماه بازگشت به خدا است، ماه خودسازى است، ماه اخلاق است.
3) در این جلسهى بسیار حسّاس و مهم، بنده سه موضوع را در نظر گرفتهام که عرض بکنم. یکى مسئلهى اقتصاد است، ... یکى مسئلهى هستهاى است، ... و یک اشارهاى هم به مسائل منطقه عرض خواهم کرد.
4) در مورد مسئلهى اقتصاد من اینجور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است. تقواى یک کشور چیست؟
5) تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد.
6) در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى.
7) اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم.
8) این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیشبینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درونزایى در کنار برونگرایى. درونزایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درونزایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفتهایم.
9) اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکتهشدهى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکانپذیر در شرایط کنونى کشور است.
10)ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشدهى فراوان [از جمله]؛ یکى سرمایهى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیلکردهى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است.
11)ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبهى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبهى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبهى دوازدهم را هم داریم.
12)ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطهى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم.
13)ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با ۳۷۰ میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راههاى طولانى.
14)ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
15)ظرفیّت دیگر، وجود زیرساختهاى اساسى است در انرژى، در حملونقل ریلى و جادّهاى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاهها، در سد؛ اینها زیرساختهایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم بهوجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
16)علاوهى بر همهى اینها، تجربههاى مدیریّتى متراکم [است] که خود این تجربهها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم.
17)مسئلهى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئلهى ما این است که حرف درست و طرح درست را آنچنانکه شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است.
18)مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است.
19)یکى از چالشهاى ما راههاى موازى و آسان ولى مهلک [است]؛ این یکى از چالشهاى ما است.
20)یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راهها باز خواهد شد و دروازههاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است.
21)یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کردهاند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارىاند؛ مىایستند، مقاومت میکنند.
22) یکى از چالشها، تردید در توانایىهاى درونى است؛ [اینکه] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعههاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.
23)بالاخره آنچه ما لازم است در زمینهى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است ...[همچنین] پرهیز از سهلانگارى، پرهیز از راحتطلبى و تکیهى بر مدیریّتهاى جهادى.
24)مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم(بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام ۱۳۹۳/۴/۱۶) و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست.
25)مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیهى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است.
26)در مسئلهى هستهاى، سه نکته را ابتدائاً و مقدّمتاً عرض میکنم. نکتهى اوّل اینکه آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومى میگویم، عیناً همان حرفهایى است که در جلسات خصوصى به مسئولین، به رئیسجمهور محترم و به دیگران میگویم. نکتهى دوّم، بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانى که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. نکتهى سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبى ندارد، انتقاد لازم است و کمککننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است.
27)روایت تاریخی درخواست آمریکا از ایران برای مذاکره در دولت دهم با واسطه گری یکی از کشورهای محترم در منطقه.
28)همّ خطوط قرمزى هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایى را بهعنوان نقاط اصلى ذکر کردیم؛ مهمترینهایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایى هستند.
29)1)محدودیّت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معیّنى را که مورد قبول ما است به مجموعهى هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کردهایم.
30)در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز باید ادامه پیدا کند.
31)بنده تصریح میکنم، تحریمهاى اقتصادى و مالى و بانکى، چه آنچه به شوراى امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگرهى آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضاى موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّهى تحریمها هم در فاصلههاى معقول [لغو بشود.
32)یک نکتهى اساسى دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجراى تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهى کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام دادهاید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم.
33)یک نکتهى اساسى دیگر این است که ما با موکول کردن هر اقدامى به گزارش آژانس مخالفیم. ما به آژانس بدبینیم؛ آژانس نشان داده که هم مستقل نیست، هم عادل نیست.
34)با بازرسىهاى غیر متعارف هم بنده موافق نیستم؛ پرسوجوى از شخصیّتها را هم بههیچوجه قبول ندارم و موافق نیستم؛ بازرسى از مراکز نظامى را هم نمیپذیریم.
35)اینها موارد عمده و مهمّى است که روى آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکرهکننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشتهایم؛ [البتّه ]جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایى که بنده وارد میشوم؛ در خیلى از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.
36)ما دنبال توافقیم. اگر کسى بگوید که در مسئولین جمهورى اسلامى کسى هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. مسئولین جمهورى اسلامى - بنده، دولت، مجلس، قوّهى قضائیّه، دستگاههاى گوناگون امنیّتى، نظامى، غیره - همه در این جهت متّفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد.
37)این را هم عرض بکنیم ما دنبال از بین بردن و برداشتن تحریمها هستیم؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریمها است؛ جدّاً دنبال این هستیم که این تحریمها لغو بشود؛ امّا درعینحال خود این تحریمها را ما فرصت میدانیم.
38)البتّه در مورد مسائل منطقه هم عرایضى اینجا یادداشت کردیم که بگوییم لکن به ساعت که من نگاه میکنم میبینم مثل اینکه اذان شده؛ بیش از این دیگر مزاحم شما نمیشویم.
- ۹۴/۰۵/۰۱